کد مطلب:301543 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:157

یا لثارات فاطمه (انتقام گیری خون حضرت فاطمه)



فاجرت العین و عین المعرفه

تذرف بالدمع علی تلك الصفه


اشك از دیده جاری شد و دیدگان معرفت بر این خصوصیت اشكبار است.


و لا تزیل حمره العین سوی

بیض السیوف یوم ینر اللوی


سرخی دیده را جز سفیدی شمشیر در روز به اهتزاز در آمدن پرچم (حضرت بقیه الله) برطرف نمی كند.


و للسیاط رنه صداها

فی مسمع الدهر فما اشجاها


تازیانه را ناله ای است كه فریادش همچنان در گوش روزگاران است و چه سوزناك است.


و الاثر الباقی كمثل الدملج

فی عضد الزهراء اقوی الحجج


اثر بر جای مانده همانند بازوبند بر بازوی حضرت قوی ترین دلیلها است.


و من سواد متنها اسود الفضا

یا ساعد الله الامام المرتضی


از سیاهی صورتش فضای اسمان تیره گشت ای بازوی خدا، ای امام مرتضی.


و وكز نعل السیف فی جنینها

اتی بكل ما اتی علیها


از كوبیدن غلاف شمشیر بر پهلویش همه بلاهائی كه بر آن حضرت وارد شد پدید آمد.


و لست ادری خبر المسمار

سل صدرها خزانه الاسرار


من خبر میخ در را نمی دانم، از سینه او بپرس كه مخزن اسرار الهی است.




و فی جنین المجد ما یدمی الحشا

و هل لهم اخفاء امر قد فشی؟


و از كودك گرامیش بپرس كه درون شكم را خونین كرد، ایا آنان می توانند كاری كه آشكار شده پنهان نمایند؟


و الباب و الجدار و الدما

شهود صدق ما به خفاء


در و دیوار و خون ها همگی گواهان راستینی هستند كه پنهانی بردار نمی تواند باشد.


لقد جنی الجانی علی جنینها

فاندكت الجبال من حنینها


جنایت كار بر جنی او جنایت وارد كرد و ازناله او كوه ها درهم فروریخت.


اهكذا یصنع بابنه النبی

حرصا علی الملك فیا للعجب


آیا با دختر حضرت رسول به خاطر حرص به حكومت بدینگونه باید رفتار شود، وه كه چه شگفتی است؟!


اتمنع المكروبه المقروحه

عن البكا خوفا عن الفضیحه


آیا بانوی غم زده مصیبت دیده باید به خاطر ترس از رسوائی از گریه منع شود؟!


تالله ینبغی لها تبكی دما

مادامت الارض ودارت السما


به خدا سوگند كه او را سزاوار چنان بود ه تا زمی دوام دارد و اسمان در گردش است خون گریه كند،


لفقد عزها ابیها السامی

و لا هتضامها و ذل الحامی [1] .


زیرا مایه عزت خود پدرش را از دست داده و خود كوبیده شده و سرپرست و حامی وی خوار گشته بود.



[1] «الانوار القدسيه» ص 26- 27، ط النجف الاشرف.